حلقه ارتباط

خلاصه :

به یاد دارم مادرى با من تماس گرفت و نگران استفاده فرزندش از اینترنت و سایت‌‌های آن بود. او می‌گفت:"پسرم ساعت‌های زیادی را از اینترنت استفاده می‌کند و چون اجازه نمی‌دهد تا در جریان محتوای سایت‌ها قرار بگیرم، نگران هستم."

اعتماد،‌ حلقه ارتباطی بین افراد بوده و موجب قرار گرفتن آن‌ها در کنار یکدیگر می‌شود. همه افراد، چه زن و چه مرد، چه پیر و چه جوان، به دنبال جلب اعتماد می‌باشند و این انتظاری است دو سویه. یعنی هم والدین می‌خواهند که فرزندانشان به آن‌ها اعتماد داشته باشند و هم فرزند خواهان اعتماد پدر و مادر است. اما جالب است که فرزندان تنها از نگاه خود به این موضوع می‌پردازند. یعنی "چرا آن‌ها به ما اعتماد ندارند؟" و "باید به من اعتماد کنند".

این درخواست هیچ ایرادی ندارد، بلکه نیازی است که هر انسانی دارد. اما نگاه طرف مقابل را نیز باید در نظر گرفت.

ایشان از من درخواست کردند که با فرزندشان صحبت کنم تا این فاجعه را مهار کنم. همان روز اقدام نکردم و اجازه دادم مدتی بگذرد تا زمان مناسبی برای مطرح کردن این مسأله پیدا کنم.

آن پسر که از شاگردان من بود، روزی مرا از یک  گنجینه مهم با خبر کرد. او نیز مانند من از کتاب خواندن لذّت می‌برد. به من گفت: "استاد، سایتی را پیدا کرده‌ام که کتاب‌های رایگان زیادی در آن بارگزاری شده است. شب‌ها که سرعت اینترنت بهتر است آن‌ها را تا صبح دانلود کرده و مطالعه می‌کنم."

مدتی بود که مشغول به این کار شده بود. چقدر خوشحال بودم که شاگردی به این خوبی دارم و زمان زیادی را به مطالعه اختصاص می‌دهد (البته دو نکته مهم را نیز متذکر شدم؛ اول اینکه نسبت به رعایت حقوق ناشر یا مؤلف دقّت داشته باشد و دیگر اینکه هر کتابی را هم نخواند) و در رابطه با موضوع مشاوره و نگرانی مادر نیز صحبت و اشاره‌ای نکردم.

عجیب است که یک عدم آگاهی و نداشتن اطلاعات کافی، چنین سلب اعتمادی را در پی دارد.

مطّلع نبودن باعث عدم اطمینان می‌شود و آن چیزی که می‌تواند دلیل اصلیِ "مطّلع نبودن" باشد،...